اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۱۸

دل با خیال لعل تو پیوند کرده است

در جام زهر چاشنی قند کرده است

زاهد بگیر ساغر و مستانه برفشان

این دست را که سبحه عسس بند کرده است