اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۶۶

داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست

کاروان بار منت گشته ام رهزن کجاست

راحت آتش پرستان خانه زاد آفت است

مرهم داغی به از خاکستر گلخن کجاست