اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۴

رخصت طوفان دهم گر اشک عالمگیر را

گم کند چون موج دریا رشته تدبیر را

دل که بی آه است خواهم از نظر افکندنش

بر میان بهر چه بندم ترکش بی تیر را