اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۹

الهی آشنا کن ساقی بیگانه ما را

که از زهر نگاهی پر کند پیمانه ما را

دل از بی دردی آمد در فغان سودای عشقی کو

که در زنجیر خاموشی کشد دیوانه ما را

حدیث درد عشق ما به نام دیگران گویید

به این تقریب شاید بشنود افسانه ما را