اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۰

خوار عشقم به اعتبار قسم

خاک راهم به افتخار قسم

ناصح از جان من چه خواهی

دل ندارم به جان یار قسم

به غبارم صبا خورد سوگند

به سر راه انتظار قسم

تا شدم خاک پای یار اسیر

به سرم می خورد بهار قسم