چون شدستی ز من جدا صنما
مُلْتَقَى لِمْ تَرَکْتَ بِیْ نَدَما
حق میان من و تو آگاه است
هُوَ یَکْفی مِنَ الَّذی ظَلَما
ور به دست تو آمده است اجلم
قَدْ رَضیْتُ بِما جَرى قَلَما
گشت فانی ز خویش چون عطار
گفت غیر از وجود حق عدما