اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۶

زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر

بخت دگر سپهر دگر کوکب دگر

یاد دعا نکرده ریاض اثر شکفت

از فیض دل نماند مرا مطلب دگر

حرفی به گوش سیلی استاد می کشم

پر کرده ام کتاب دل از مکتب دگر

یاران طبیب ساقی و ساقی طبیب ما

جان در خمار دیگر و دل در تب دگر

صید اثر شکاری وحشی نگاه کیست

هر لحظه بیخودانه کنم یا رب دگر