اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۵

دلم خون شد دل بیداد خوشتر

رمیدم خاطر صیاد خوشتر

مرا یک ناله بیکار مجنون

ز شیرین کاری فرهاد خوشتر

ز بار منت عالم نشستن

به زیر خنجر جلاد خوشتر

اسیر مست اگر خوابت ربوده است

به زیر سایه شمشاد خوشتر