اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹

ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا شود

حیرتستان هلال آتشین پیدا شود

از صدف گردیده دریا را زبان کام نهنگ

گوهر مقصود یعنی اینچنین پیدا شود

بس که پرکار است صیاد شکار انداز ما

در نظر هر دم به رنگی از کمین پیدا شود

می شوی فرمانروای مصر اشک و درد و داغ

از شکست دل گرت نقش نگین پیدا شود