اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۶

عاجزان چون نام غیرت می برند

جوهر از شمشیر نصرت می برند

تحفه رنگ آمیزی خجلت بس است

گر به درگاه شفاعت می برند

در تحمل بیقراری بیشتر

صبرکیشان عرض طاقت می برند

دل به غارت داده سربازان عشق

رنگ از روی نصیحت می برند

داد از این وحشی نگاهان کز فسون

خویش را از یاد الفت می برند

صرفه در جولان بیباکانه نیست

خاکساران پی به عزت می برند

حال ما گر قدسیان دانند اسیر

دل زهم در وقت فرصت می برند