اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۰

گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد

ضعفم رسا فتاده رسا یا علی مدد

مشکل گشای بی سر و پایان عالمی

خوش گشته ایم بی سر و پا یا علی مدد

پیچیده ضعف چون رگ و پی در وجود من

رفتار گشته حسرت پا یا علی مدد

ای خاک جلوه گاه سگانت طبیب خیز

گردم به باد داد دوا یا علی مدد

افتاده ام چو حرف عبث در میان خلق

شرمنده ام ز شاه و گدا یا علی مدد