اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۹

گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد

لاله زار خاطرم داغ دل آشوب تو باد

از کتاب دل گشودم فال قاصد می رسد

پیچ و تابم مژده دیدار مکتوب تو باد

درد را لذت فروش سخت جانی کرده ای

جان بیتابی فدای صبر ایوب تو باد

خار وگل آنجا نمک پرورده یک شبنمند

حسرت آرای دل عاشق بد و خوب تو باد