اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷

گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست

ویرانه ها نمونه ای از آب چشم کیست

هرگز خیالت از نظر ما نمی رود

دانسته ای که سیر رخت باب چشم کیست

شبنم چکد ز گلبن شوخ شرارها

صحرای جستجوی تو سیراب چشم کیست

هر آسمان نشان دهد از تخته پاره ای

عالم شکسته کشتی سیلاب چشم کیست

از ترکتاز شوخ نگاهان نشد غبار

تا سرزمین آینه سیراب چشم کیست

بلبل ترانه لب خاموش بیدلی است

پروانه تا نظاره بیتاب چشم کیست

امیدوار باش چو دانسته ای اسیر

بیداری دل از اثر خواب چشم کیست