فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست
خزان یاس گل باغ بی نیازی ماست
به زیر تیغ تو بی اختیار می رقصیم
ز سرگذشتگی ما کمینه بازی ماست
نظر به دیده پاک است ابر رحمت را
چو قطره دامن تر جامه نمازی ماست
نگاه گرم تو در عالم آرزو نگذاشت
تغافل است که در فکر کارسازی ماست
چو ذره همسفر آفتاب خود شده ایم
اسیر باد صبا داغ برق تازی ماست