اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰

فراموشی فراموش دل ماست

محبت حلقه در گوش دل ماست

چه دریاها که در یک قطره خون است

زمین و آسمان جوش دل ماست

می الفت فراموشی ندارد

دو عالم بیخودی هوش دل ماست

بساطی چیده ایم از سینه صافی

ادب یک جام سرجوش دل ماست

می معنی کشد از جام الفت

اسیر آیینه بیهوش دل ماست