الفت آباد محبت را خراج دیگر است
گریه را سوز دگر غم را رواج دیگر است
مسند جم تکیه گاه گرد نسیان است و بس
پادشاه بیکسی را تخت و تاج دیگر است
عاشق بیچاره گه پروانه گاهی بلبل است
هر گلی را در گلستانش مزاج دیگر است
گوشه ای داریم و سیر دشت و صحرا می کنیم
الفت ما را به وحشت امتزاج دیگر است