اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰

نه همین دام و نه دانه بسیار است

در هوا آشیانه بسیار است

لب خاموش و خلق بدنامند

گفتگو پر بهانه بسیار است

راستیها به کیش پیر جنون

یک کمان را دو خانه بسیار است

خون خود ریختن مروت نیست

خلق را هم بهانه بسیار است