اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

در آتش عشق تو خرد خام نخست است

امید زسودای تو ناکام نخست است

مجنون تو را در طلب کعبه مقصود

انجام بیابان فنا گام نخست است

از یک نگه گرم فتادیم در آتش

آیینه بیهوشی ما جام نخست است

زان نیست مرا برگ تعلق که در این باغ

ناکامی آخر ثمر گام نخست است

در عشق تو قطع نظر از خویش نمودن

رمزی است که در پرده پیغام نخست است

جایی که تجلی ز رخت شمع فروزد

شوق ار همه پروانه شود جام نخست است