قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹

درد مرا نوبت درمان رسید

کار من از عشق بسامان رسید

شکر خدا راست که از لطف او

یوسف گم گشته بکنعان رسید

دیو از این عرصه کناری گرفت

کوکبه فر سلیمان رسید

این دل من در طلبش راست رفت

راست بسر چشمه حیوان رسید

درد سری داد فراق حبیب

عاقبة الامر بپایان رسید

بر دلم از غصه هجران او

محنت و اندوه فراوان رسید

قاسمی از غصه فرعون رست

شاد بمان، موسی و عمران رسید