قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

مقام ما بسر کوی یار خواهد بود

که بر بهشت برین اختیار خواهد بود

بهر کجا که نشینم دمی، ز فرقت تو

زخون دیده و دل لاله زار خواهد بود

دلم زدست شد، ای دوست، دستگیری کن

که در هوای تو زار و نزار خواهد بود

مرا بهیچ کس امید نیست در دو جهان

ولی بلطف تو امیدوار خواهد بود

بداراگر برسی، خوش سلیم باش و مپرس

چه جای دار؟ که دارالعیار خواهد بود

ترا که منکر عشقی و عاشقان، شک نیست

که جایگاه تو دارالبوار خواهد بود

بیا و قاسم، از ین ملکت جهان بگذر

که دار ملک جهان بی مدار خواهد بود