قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

ملامت را بمان، چه جای بیمست؟

که روح القدس جانت را ندیمست

اگرچه راه دشوارست آخر

که امداد از مددهای کریمست

تو عاشق باش و طور عاشقی ورز

که عاشق بر صراط مستقیمست

غنیمی کز روانت روضه سازد

بچشم سر ببین: عشق آن غنیمست

دلی، کز عاشقی بی رنگ و بویست

مخوانش دل، که شیطان رجیمست

دلم را غیر درگاه تو جا نیست

مدام این دل برین درگه مقیمست

بیا، قاسم، ز هستی توبه می کن

که سلطان تو تواب الرحیمست