سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۸

هر ذره مدان ز خود کمش می بینم

هر مور به دست، خاتمش می بینم

هر قطرهٔ شبنمی که بر روی گل است

بالله که من جام جمش می بینم