سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴

ای هرزه درا ناله و افغان بگذار

تا دم نزنی دگر دل و جان بگذار

آخر ز تو می برند مشکل همه چیز

پس خود برخیز و بر خود آسان بگذار