سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۸

یک محرم راز در جهان یافت نشد

دل جهد بسی کرد و بسی کافت، نشد

بسیار به فکر کیمیا گردیدیم

این کهنه حصیر، هیچ زربافت نشد