سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

خوش حالت آن مرد که خیرانجام است

سهل است نکونام اگر بدنام است

یک یک رفتند گرم شد تا صحبت

این عالم بی وفا مگر حمام است