سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۸

خوابیده مست و بیخود امروز در بر ناز

صد منت عظیم است امروز بر سر ناز

از مهر، نازبالش در زیر سر نهاده

چون گل به زیر پهلو افکنده [بستر] ناز

جسم تو از لطافت با ناز ناز می کرد

آن دم که آفریدند از ناز پیکر ناز

امروز آن پریرخ بسیار نازنین است

تا خود چه لعبت آرد از ناز بر سر ناز