سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴

آنچه قسمت کرده هرکس روزی خود می‌خورد

طعمهٔ خود باز و کرکس روزی خود می‌خورد

از ره نظاره عاشق کام می‌یابد ز حسن

با دهان دیده، نرگس روزی خود می‌خورد

منعمم از آن روی گندمگون مکن چون مور خط

خرمن حسن است هرکس روزی خود می‌خورد

هرکه را قسمت به نوعی کرده رزاق جهان

آب از کف آتش از خس روزی خود می‌خورد

کس نمی‌ماند سعیدا بی‌نصیب از خوان او

هرکه آمد پیش یا پس روزی خود می‌خورد