گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است
خورشید جام روزن کاشانهٔ کسی است
آن نشئه ای که هر دو جهان را حیات از اوست
ته جرعه ای ز شیشه و پیمانهٔ کسی است
زشتی گر آیدت به نظر طعنه اش مزن
محبوب جای دیگر و جانانهٔ کسی است
جز عشق نشوم و سخن دیگری ز کس
گوشم همیشه گرم به افسانهٔ کسی است
یوسف کجا و عشق زلیخا کجا یقین
این ماجرا ز همت مردانهٔ کسی است
جای گرفت نیست به مجنون که عقل کل
حیران خویش گشته و دیوانهٔ کسی است
دل از چراغ حسن سعیداست گرم سیر
شبگرد زلف و کاکل و پروانهٔ کسی است