سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

هر چیز که رو می دهد از ماست که بر ماست

هر چند که او می دهد از ماست که بر ماست

سرچشمه بود قسمت ما آب روان را

این آب که جو می دهد از ماست که بر ماست

گر غیر از آن کوی شود [رد] چه عجایب؟

ما را که چه رو می دهد از ماست که بر ماست

خویشی که ز ما تافت جبین، غیر شناسیم

بیگانه که رو می دهد از ماست که بر ماست

هر بت که سخن گفت به ما دلبر ما اوست

آن غنچه که بو می دهد از ماست که بر ماست

ما را گله ز او نیست که بد داد جزا را

ور زان که نکو می دهد از ماست که بر ماست

گر قسمت ما باده سعیداست و گر سنگ

هر چیز که رو می دهد از ماست که بر ماست