مدح رخ زیبای تو عنوان سعیداست
تعریف قدرت مطلع دیوان سعیداست
آن چشمه که نامش به جهان آب حیات است
یک قطره ای از دیدهٔ گریان سعیداست
لخت جگر سوخته و سینهٔ بریان
پیوسته کباب و مزهٔ خوان سعیداست
با غیر نبستیم و در دل ننشستیم
اندوه و غم و درد تو مهمان سعیداست