نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۰

گر با خردی و زنده جانی

بر کن دل از این جهان فانی

آب رخ دین خود چه ریزی

از آتش شهوت جوانی

آتش در زن به هر دو عالم

خود را مگر از خودی رهانی

گر باز رهی زهستی خود

خود را به خدای خود رسانی