سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴

شبی خواهم که پنهانت بگویم

نهان از آشنایان و غریبان

چنان در خود کشم چوگان زلفت

کزو غافل بود گوی گریبان

ولیکن هر گناهی را جزاییست

گناه عشق را جور رقیبان