غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۱

داری چه هراس جان ستانی از مرگ؟

می جوی حیات جاودانی از مرگ

از سوز حرارت غریزی داغم

ناسازترست زندگانی از مرگ