غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

آن مرد که زن گرفت دانا نبود

از غصه فراغتش همانا نبود

دارد به جهان خانه و زن نیست درو

نازم به خدا چرا توانا نبود؟