غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳

امروز شراره ای به داغم زده اند

نشتر به رگ صبر و فراغم زده اند

از کثرت شور عطسه مغزم ریش ست

تا عطر چه فتنه بر دماغم زده اند