اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۲

گر وعده همیدهی و جان میسوزی

گاهم بکرشمه نهان میسوزی

شمعی تو و صد زبان چرب است ترا

القصه مرا بصد زبان میسوزی