اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۷

آنشوخ که من شاه بتانش گویم

آرام دل و جان جهانش گویم

او دین و دلم به روز روشن دزدید

من در دل شب دعای جانش گویم