اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۳

آن قد چو سرو بین و روی چو مهش

وان نرگس پر عشوه آهو نگهش

سر تا بقدم تمام جانست چه جان

جانی که هزار جان بود خاک رهش