اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۸

در عشق تو کس جز رخ زردش نرسد

درمان نبرد دلی که دردش نرسد

من مرده خاک پای تو کآب حیات

هر چند که جان دهد بگردش نرسد