اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۷

گر پیش تو سر ز کشتن افتد به سجود

رنجیده مشو ز دامن خون آلود

هر کس که بخون در افکند بیگنهی

بر دامن او ترشحی خواهد بود