اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴

باز آ که نماند بی توام تاب حیات

بی وصل تو تلخست شکر خواب حیات

باز آی و بکش که بی تو در مشرب من

زهر اجل است خوشتر از آب حیات