اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱

در وادی عشق کز صفت بیرونست

حال دل عاشقان چه پرسی خونست

در هر پس سنگ کشته صد کوهکن است

در هر بن خار مرده صد مجنونست