اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵

آن بت که ز فرق تا قدم صنع خداست

آن آب حیات و جان لب تشنه ماست

سیراب کجا شوم از آن آب حیات

یک دیدن سیر خواهم او نیز کجاست