نشستم زیر تیغ مردکی دلال در حمام
عجب زخمی زد و گفتم عفاک الله نکو کردی
پس از آن زخم آبی ریخت سوزان بر سرم گفتم
به زخمی آنچنان راضی نگشتی داغ هم کردی