اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۰

جوان معرکه نادیده یی و میگویی

که پیش بازوی من شیر بیشه سست بود

گهی که بر تو کند حمله شیر از سر خشم

اگر ز جا نروی دعویت درست بود