بحق روز بر آرنده سفید و سیاه
خدای عز و جل لا اله الا الله
بحق صاحب معراج احمد مرسل
که جبرییل بهمراهیش ندارد راه
بحق شاه ولایت علی عالی قدر
که کرد از اینه «لو کشف» دو کون نگاه
بحق ذات بلند اختر امام حسن
جلیس احمد مرسل انیس حضرت شاه
بحق شاه شهیدان حسین پاک گهر
که گرد دامن پاکش نگشت گرد گناه
بحق گوهر زین العباد کز حق داشت
کمال معنی آدم جمال صورت شاه
بحق عالم عامل محمد باقر
که بود خاطرش از علم من لدن آگاه
بحق جعفر صادق امام اهل یقین
که هر دو کون بصدق کلام اوست گواه
بحق موسی کاظم کلیم طور شر
شهید راه حق از صدق دل نه از گمراه
بحق شاه خراسان علی بن موسی
چراغ دیده عالم فروغ نوراله
بحق اختر برج شرف امام سپهر
محمد تقی آن آفتاب عزت و جاه
بحق قبله ارباب دل علی نقی
جهان علم و ادب خسرو ملک خرگاه
بحق عسکری آن شهسوار لشکر دین
مه سپهر امامت شه ستاره سپاه
بحق حجت بر حق محمد مهدی
شهی که ذکر جمیلش فتاده در افواه
که حق خدمت و فرمان شاه اسمعیل
بود چو طاعت حق فرض درگه و بیگاه
سپهر حشمت و تمکین جهان لطف و کرم
چراغ مذهب و ملت فروغ تخت و کلاه
حکیم طبع و سکندر نشان و تخت نشین
ملک خصایل و گیتی ستان و ملک پناه
چو افتاب گرانسایه با سبک فری است
چو دولت است خلف پرور و مخالف کاه
نه با نمایش او کس فراز تخت نشست
نه با برازش او کس سوار شد والله
اگر بلطف براید نسیم تربیتش
بشاخ رسانده ز خاک تیره گیاه
وگر بقهر چو خورشید گرمی آغازد
بسوزد آب ز تاب حرارتش در چاه
ایا رفیع مکانی که از بلندی قدر
ز مدحت تو بود دست فکر ما کوتاه
نیافت در همه روی زمین کسی چون تو
سپهر پیر که پشتش ز جستجوست دو تاه
تو آفتابی و این روشن است بر همه کس
مگر بر آنکه شد ایینه اش سیاه از آه
به مکر با تو چه جنگ آوری کند دشمن
نه مرد حمله شیرست حیله روباه
بیمن پاس تو دزدان چنان شدند ایمن
که کهربا بسریشم درو نچسبد کاه
موافقان تو صاحبدلانه اند همه
غلام حضرت شاهند جمله شاهنشاه
چه عمرهاست که اهلی باعتقاد درست
کمینه چاکر شاه است و خاک این درگاه
همیشه تا چو دل و دست گوهر افشانش
گهر نثار کند فیض ابر بهمن ماه
مزید عمر تو باد و دوام سلطنتت
بهر کجا که روی ایزدت بود همراه