ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم باشی
میان کشتگان خود را فکن تا کی علم باشی
ز شوق جام جم چندین چو زحمت میکشی صوفی
صفای دل طلب ارعشق تا خود جام جم باشی
ترا ساقی گهی بخشد حیات خضر کز مستی
نه بینی هستی خود با وجود خود عدم باشی
جهان گر هستیی دارد ز یمن دولت عشق است
چو عین عشق گردی تا جهان باشد تو هم باشی
به رسوایی بود مشهور مجنون در عرب اهلی
تو هم ناموس خود بشکن که مجنون عجم باشی