اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۹

در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده‌ای

ناخنی بر دل صد پاره بلبل زده‌ای

رویت افروخته از آتش می با خط سبز

آه ازین شعله که در خرمن سنبل زده‌ای

حالم از درد تو بد نیست ازین شیوه بدست

که تو می‌دانی و عمدا به تغافل زده‌ای

در دلم می‌خلد از سوزن عیسی خاری

که به مژگان ره ارباب توکل زده‌ای

عاشقی کار تحمل بود از جور منال

صبر کن اهلی اگر لاف تحمل زده‌ای