مارا همین جواب سلام است کام ازو
معراج ما بسست جواب سلام ازو
هر گوشه چشم ناز چو من صد هزار کشت
خون کدام خواهم و داد کدام ازو
نقد و کون قیمت یکموی یوسف است
ما را چه سود پختن سودای خام ازو
تنها نه دام راه من آنزلف و خال شد
بس مرغ زیر کی که درافتد بدام ازو
آه از جفای ساقی دوران که عاشقان
خون میخورند همچو شفق صبح و شام ازو
مارا رقیب اگر به خمار فراق سوخت
خواهد کشید ساقی دور انتقام ازو
خاص کسی نشد کرم عام میفروش
آسوده اند خلق جهان خاص و عام ازو
اهلی چو صاف عیش به درد غمی فروخت
ساقی مکن دریغ تو هم درد جام ازو