اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۳

ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکنیم

چون بهشتی صورتی دیدم قیامت میکنم

ذکر دل گر میکنم بر من گمان دل مبر

من حدیثی با تو از روز سلامت میکنم

میکنم عرض نیازی گر سگت را جان دهم

تا نپنداری که اظهار کرامت میکنم

مستم و دیوانه و حسن پری پیش نظر

لاجرم خود را برسوایی علامت میکنم

سجده بت کردم و آتش زدم در خانقه

کافرم گر هیچ پروا از ندامت میکنم

غرقه بحر غمم از اضطرابم چاره نیست

من نه بیصبری ز راه استقامت میکنم

گرچه درویشم چو اهلی همتی دارم بلند

زان سبب میل بتان سرو قامت میکنم